hami tala

كوچولوي من امروز زندايي تلفن كرده بود خيلي دوست داشت كه يه عكسي كه كوتاهي موهات بيشتر مشخص باشه بزارم اخه توي عكس قبلي زياد مشخص نيست ملوسكم چون خيلي شيطوني ميكني نميتونم درست ازت عكس بندازم راستي يه چيزي هنوز بابايي نميدونه كه موهاتو كوتاه كردي چون ما اومديم خونه مادرجون اينا منم بهش نگفتم تا يه دفعه بياد ببينه كه چقد عسل تر و خوردني تر شدي عزيزم.

عزيز دلم اول از همه بايد بكم ببخشيد كه بعضي از كلمه هارو درست ننوشتم بخاطر اينه كه كوشيه ماماني بعضي از كلمه هارو نداره منم مجبورم اينطوري بنويسم...بلاخره قسمت شد كه موهاتو كوتاه كنيم ماماني اونم كجا وقتي اومديم خونه مادرجون اينا.چند روز پيش با مادرجون رفتيم ارايشكاه خانما اما خانوم اريشكر كفت بايد شما رو ببريم ارايشكاه مردونه اخه شما ديكه مردي شدي واسيه خودت خوب ديكه يسالت شده ديكه وقتي باباجون خونه نيست شما مرد خونه هستي بكذريم ناناز مامان رفتيم ارايشكاه مردونه اقاي ارايشكر روي دستهاي صندلي يه چوب كذاشت شما هم نشستي روي اونا مثل اقاها بعد واست پيشبند بست خيلي دوست داشتم اون لحظه ازت عكس بندازم اما چون كريه ميكردي نمي تونستم خيلي خيلي خيلي كريه كردي اما از جات بلند نشدي به اقاي ارايشكر كفتم نميخوام زياد كوتاه كنه خلاصه جلوشو نذاشتم زياد كنه اونجا چون موهات خيس بود زياد مشخص نبود اما وقتي اومديم خونه ديدم جلوي موهات چون يه خورده بلندتره زياد بهت نمياد دوباره امروز رفتيم ارايشكاه جلوشم درست كرد حالا ديكه ماه شدي جيكر طلاي من شدي ملوسكم ناز نازكم يه عالم دوست داريم من و بابايي مثل هميشه.بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

ناناز بلاي مامان جديدا ميري پشت مبلا بازي ميكني خيلي شيطون شدي اخه تو وروجك ماماني قربونت برم.يه عالمه بوس واسه پسر نازم

چقد ناز شدي قربون اون خنديدنت برم ملوسكم.

عزيز دلم بعد از يك ماه مريضي بالاخره بهتر شدي ناز من چه روزاي سختي رو پشت سر گذاشتي گوشت عفونت كرده بود يه هفته توي بيمارستان بستري بودي و سرم بهت وصل بود خيلي سخت بود خيلي پسر ناز من . سه بار رگ گيري كردن هر دفعه هم تا رگتو پيدا كنن كلي سوراخ سوراخت ميكردن منم تا تورو بيارن ميمردم و زنده ميشدم . خدارو شكر الان حالت خيلي خيلي بهتر با این که حالت بد بود اما باز هرکی میگفت حامی لوس شو خودتو لوس میکردی اخه چقد تو ملوسی نی نی من. اين عكس ديروزت ميبيني كوچولوي من موهات چقد بلند شده مثلا مي خواستيم موهاتو كوتاه كنيم بريم ازت عكس بگیريم اما يه دفعه اينطوري شد اشكالي نداره چندوقت ديگه همه اين كارارو انجام ميديم.امیدوارم دیگه هیچوقت هیچوقت هیچوقت مریض نشی.

تولد یک سالگیت مبارک کوچولوی ناز من

پارسال یه همچین روزی خدا یه فرشته مهربون و نازو به ما هدیه داد که من و بابایی اسم این عزیز دلو گذاشتیم اقا حامی.پسر خوشگلم امروز تولدت بود من و بابایی خیلی دلمون میخواست واست جشن بگیریم بخاطر این که محرم بود نمی شد اما هفته پیش که خونه مادر جون و اقاجون خاله جون بودیم یه تولد کوچولوی 5.6 نفری گرفتیم امروز چون تو راه برگشت به خونه بودیم راس ساعت 3.10 که ساعت تولدته یه شمع روشن کردیم با کمک من دوتایی فوتش کردیم اما عکسی از امروز نداشتم که بذارم یعنی نشد که بذارم.قربونت برم الهی نمیدونی که چقد دوست داریم .چه زود گذشت انگار همین دیروز بود که برای اولین بار صورت نازتو میدیدم وقتی توی اتاق عمل صدای گریتو برای اولین بار شنیدم از خوشحالی گریه میکردم و خدارو هزار مرتبه شکر میکردم. حامی جونم الان دقیقا 5 تا دندون خوشگل داری که خیلی هم با این دندونا خوشگلترو نازتر شدی کلی هم بازی یاد گرفتی مثلا لی لی حوضک دیگه کلاغ پر دیگه اتل متل دالی بازی و...جیگر طلای من به زنم به تخته خیلی خیلی باهوشی طرفه بخاری نمی ری چون که بهت گفتم بوفه هر وقت هم که به بخاری نگاه میکنی خودت میگی بوف راستی یادم رفته بود یه چیزایی هم میتونی بگی مثل بابا *مامان* دایی *بوفففففففففففففف دندان . ملوسکم امیداوارم سالهای سال با موفقیت و سلامتی و زیر سایه خدای مهربون زنده و سربلند باشی عزیز دلم من و بابایی عاشقانه دوست داریم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس.

امروز استقلال بازی داشت بابایی با عمو مهران رفتن استادیوم این کلاه و پرچم هم سوغاتی اوناست

عزيز دلم اين عكس تغريبا براي 2ماه پيشه حالت اصلا خوب نبود يه هفته اي ميشد كه خيلي درد داشتي شبا اصلا نمی تونستی لالا کنی یه روز که خیلی گریه میکردی هر کاری کردم اروم نشدی کتونیتو دادم تا بازی کنی شاید دردت یادت بره به 5 دقیقه هم نرسید دیدم تو بغلم خوابت برده فرشته کوچلوی من تو این چند وقته خیلی لاغر شدی همه میگن برای اون مرواریدای قشنگیه که قرار تو دهنت مهمون بشه.

پسر نازم اولین باریه که با هم رفتیم شمال حسابی بهت خوش گذشت خوب خدارو شکر شما هم حسابی پسر خوبی بودی مثل همیشه